» کجا وچگونه سرمایه گذاری کنیم؟
کجا وچگونه سرمایه گذاری کنیم
در فضاهای اقتصادی مثل فضای اقتصادی حاکم بر کشور ما که نوسانات اقتصادی زیاد است، دغدغهی سرمایه گذاری هم برای ما جدیتر است.
تغییر ناگهانی نرخ طلا یا ارز یا مسکن یا هر پارامتر اقتصادی دیگر، ممکن است به سرعت میزان داراییهای ما را کاهش دهد.
همچنان که کسانی هستند که با همین تغییرات، برای خود سرمایه های بزرگی دست و پا کرده اند. زمانی که نرخ تورم و میزان نوسانات شاخصهای اقتصادی بالاست، عموم مردم احساس خوبی به نگهداری پول نقد ندارند .
و به دنبال گزینههایی برای سرمایه گذاری هستند تا بتوانند پولها و داراییهای خود را به شکلی مولدتر و ماندگارتر، تبدیل کنند. امروز در کشور ما، مردم پول خود را به شکلهای مختلف سرمایه گذاری میکنند.
از خرید ملک و ارز و سهام تا پس انداز در حساب های بلندمدت و خرید کالاهای مصرفی با دوام. گزینههای سرمایه گذاری بسیار متعدد هستند و نگرانیهای اقتصادی هم ما را به تصمیم گیری سریع در این زمینه ترغیب میکنند.
اگر چه بحث سرمایه و سرمایه گذاری، بسیار گسترده و پیچیده است، اما در اینجا چند سوال را به عنوان سوال های کلیدی قبل از هر سرمایه گذاری مطرح می شود و امیدوار هستیم که شما هم، بتوانید قبل از تصمیمهای مهم در مورد سرمایه گذاریهای کلیدی، مروری بر این پرسشها داشته باشید.
هدف من از سرمایه گذاری چیست
هدف همهی ما از سرمایه گذاری های اقتصادی یکسان نیست. برخی ممکن است با استفاده از سرمایه گذاری در پی حفظ ارزش پول خود باشند.
کارمند یا مدیری که به تازگی سنوات خود را از شرکت دریافت کرده، ممکن است در حال حاضر گزینهی خاصی برای هزینه کردن آن پول یا سرمایه گذاری بلندمدت توسط آن نداشته باشد.
اما میداند که اگر این پول را به همین شکل رها کند، ارزش آن کاسته میشود و به همین دلیل به دنبال گزینهای برای سرمایه گذاری است.
برخی دیگر ممکن است در پی کسب سود قابل توجه باشند. شاید کسی را دیده باشید که خانه یا ماشین خود را میفروشد به امید اینکه طی یک یا دو سال، آن را چند برابر کند. سفته بازان که قبلاً درباره آن ها حرف زدیم، نمونههایی از این گروه محسوب میشوند.
فرد دیگری ممکن است با هدف کاهش ریسک، به دنبال فرصت های دیگر سرمایه گذاری باشد. ممکن است شما کارمند یک شرکت بزرگ و موفق با درآمد خوب باشید یا مالک کارخانهای که سود قابل توجهی دارد.
اما همیشه این نگرانی وجود دارد که اگر در رابطه با شرکت مشکلی پیش آمد یا اگر کسب و کار دچار رکود شد،
چه راهکاری پیش روی من قرار خواهد داشت
به همین دلیل ممکن است مالک یک کارخانه بخشی از درآمد خود را به املاک تبدیل کند یا کارمند یک شرکت، با بخشی از حقوق خود وارد بورس شود و سهم شرکت های مختلف را خریداری کند.
همان ماجرای قدیمی که هر کسی ترجیح میدهد تمام تخم مرغهایش در یک سبد نباشد. کسی که در پی حفظ ارزش پول خویش است، سرمایه گذاریهای مطمئن و کم سود را ترجیح میدهد.
کسی که میخواهد پلههای ترقی را سه تا یکی طی کند، احتمالا به دنبال فرصتهای سفته بازی میرود و کسی که به دنبال کاهش ریسک است، منطقی است که در پی سرمایه گذاریهایی باشد که بیشترین استقلال را از کسب و کار فعلیاش داشته باشد.
فقط تصور کنید که یک نفر در صنعت خودرو کار کند و برای توزیع تخم مرغهایش در سبدهای مختلف، سهام چند شرکت خودروساز را هم خریداری کند اگر شرکت او دچار رکود و مشکل شود، احتمالا ارزش سبد سهام او هم دیر یا زود، سقوط خواهد کرد.
جایگاه این سرمایه گذاری در کل سبد سرمایه گذاری من کجاست
چه حجمی از سرمایه من ، قرار است به یک سرمایه گذاری خاص اختصاص پیدا کند.
آیا قرار است ۹۰٪ کل اندوختهی زندگی خودم را صرف یک فعالیت اقتصادی یا سرمایه گذاری کنم
یا میخواهم با بیست درصد پس انداز ماهیانهام، یک بازی سرگرم کننده اقتصادی البته به امید سود مطلوب داشته باشم.
بدیهی است که هر چه سهم بیشتری از سبد خود را به یک سرمایه گذاری اختصاص میدهیم، منطقی است که ریسک کمتری را در مورد آن پذیرا باشیم ،البته ریسک کم و ریسک زیاد، خود بر اساس ویژگیهای شخصیتی افراد، میزان متفاوتی خواهد داشت،،
آیا فضایی را که میخواهم در آن سرمایه گذاری کنم میشناسم
لازم نیست که همهی ما متخصص یک حوزه باشیم تا بتوانیم در آن سرمایه گذاری کنیم. اما منطقی است که بکوشیم تا حد امکان در آن حوزه مطلع باشیم. یکی از بدترین شکلهای سرمایه گذاری، زمانی است که ما به توصیه یک دوست یا همکار یا خویشاوند یا یک کارشناس خبره، به سرمایه گذاری در حوزهای ترغیب میشویم که در آن حوزه هیچ تخصصی نداریم. ما انسان ها، در لحظات پرتنش، عموما نمیتوانیم منطقی باشیم و مغزمان به سمت تصمیمهای احساسی میرود.
فرض کنید گروهی واحدی برای مشاوره سرمایه گذاری در بورس دارد. تا زمانی که اوضاع خوب است، دوستی ما هم حفظ میشود. اگر شاخصها کمی سقوط کنند، باز هم شما ما را تحمل خواهید کرد. اما فرض کنید که ببینید ظرف مدت سه ماه، سرمایه شما ۴۰٪ کاهش یافته است.
اینجا هر چه که شاخص کل بورس الان ۵۰٪ کاهش یافته و هنوز سبد سرمایه گذاری شما در موقعیت مناسبی است و از لحاظ منطقی و با توجه به اخبار و اطلاعات در دسترس، بهتر است حداقل دو هفته صبر کنیم و سپس در مورد فروش سهام تصمیم بگیریم، بعید است شما به این استدلالها گوش دهید.
به احتمال زیاد شما از همکاری با آن گروه سرمایه گذاری پشیمان شده و تصمیم به فروش خواهید گرفت به همین دلیل است که خوب است خودتان با مفاهیم اولیه آشنا باشید. شاخصها را بشناسید.
اوج و فرود آن ها را ببینید و ارزیابی کنید. مفاهیم اولیه مانند EPS و DPS و تعدیل و گزارش مجموع و افزایش سرمایهها و را بدانید تا هم زبان مشترکی شکل بگیرد و هم گفتگوهای شما از جنس دریافت اطلاعات باشد و نه دیکته شدن تصمیم. نمونههای دیگری هم از سرمایه گذاری در حوزههای ناشناخته وجود دارد که به شکست جدی منجر میشود.
یکی از دوستان ما که سال ها در یک کارخانه بزرگ صنعتی کار کرده بود تصمیم به سرمایه گذاری جدی و گسترده در یک شرکت نرم افزاری گرفت.
او شنیده بود که سود در حوزهی اپلیکیشنهای موبایل خیلی خوب است و شرکت جوانی هم که در این زمینه کار میکرد، هیجان زده از پیشنهاد سرمایه گذاری بزرگ او استقبال کرد.
اما تفاوتهای کوچک فرهنگی، آغازگر تنشها شد. سرمایه گذار که دفتری هم برای خودش در ساختمان شرکت در نظر گرفته بود و هر روز به شرکت سر میزد، به شدت معتقد بود که باید ساعت حضور و غیاب کنار درب ورودی نصب شود و هر یک ربع تاخیر معادل یک ساعت مرخصی در نظر گرفته شود.
او معتقد بود که سرمایه گذاری سنگینش، این حق را به او میدهد که مراقب سلامت شرکت باشد و نمیشد توجیهاش کرد که برنامه نویسان، گاهی تا نزدیک صبح کار میکنند و بعد هم میخواهند بخوابند و سر کار نیایند، مثال های فردی و سازمانی از سرمایه گذاری در حوزههای نامربوط کم نیست.
احتمالا شما مثالهای بیشتری از این دست در ذهن دارید.
افق زمانی من در این سرمایه گذاری چقدر است.
هر کسی از هر راه حل و هر پیشنهادی حرف زد، بلافاصله باید بپرسیم: در کدام افق زمانی همین بحث را در درس چهارم تحلیل تکنیکال هم به شکل دیگری مطرح کردیم. آیا میخواهم هر ماه سودی به دست بیاورم،
آیا حاضر هستم که تا یک سال دست به اصل پول و سود پولم نزنم
آیا امروز این سرمایه گذاری را انجام میدهم که ده سال دیگر، سرمایهای برای خودم یا فرزندانم داشته باشم
قطعا پاسخ به این سوال میتواند اولویت گزینههای سرمایه گذاری را به کلی تغییر دهد.
چقدر حاضر به پذیرش ریسک هستم risk-reward نخستین قانون کلی در بحث سرمایه و سرمایه گذاری این است که سود بیشتر با ریسک بیشتر همراه است.
اگر قرار باشد سود یک سرمایه گذاری برای من کمتر از سود سپرده گذاری بلندمدت در بانک باشد، منطقی نیست هم ریسک سرمایه گذاری را بپذیرم و هم از بخشی از سود ساده و سهل الوصول صرف نظر کنم.
از سوی دیگر، اگر کسی معتقد است فرصتی وجود دارد که سود بسیار بالا دارد و ریسک خاصی ندارد، باید به پیشنهاد او به دیدهی تردید نگاه کنم. کمتر کسی چنین فرصتی را به دیگران پیشنهاد میدهد، به عبارت دیگر، وقتی میپرسند که در این بازار چه میزان میتوان سود کسب کرد، بلافاصله این سوال مطرح میشود که شما چقدر میخواهید ریسک کنید
این مسئله فقط به بحث مالی و سرمایه گذاری مطرح نیست. در همهی حوزههای زندگی میتوان مصداقهایش را دید.
اگر حاضر باشیم که ریسک اعدام و مرگ را بپذیریم، بهترین گزینه برای کسب درآمد، این است که همین امروز قاچاق مواد مخدر را آغاز کنیم
وضعیت گذشته آن سرمایه گذاری چه چیزی را نشان میدهد
همیشه خوب است که نگاهی هم به گذشته آن حوزه داشته باشیم. مروری به زندگی فعالان بازی ارز در کشور نشان میدهد که طی دهههای گذشته، بخشی از بیشترین سود اقتصادی برای این افراد حاصل شده است. اما فسادهای این حوزه را هم دیدهایم.
سکتهها و باختنها و پولهای سوخته شده را هم دیدهایم. جرمها و زندانها را هم دیدهایم. مرور به بازار مسکن، حقایق دیگری را برای ما آشکار میکند.
این بازار با رونق و رکودهای دورهای همراه بوده و احتمالا به دلیل ساختار بازار، همواره همراه خواهد ماند. کسانی که نقدینگی خوبی در اختیار داشتند و توانستهاند رکود این بازارها را تحمل کنند، به بیشترین سود دست یافتهاند.
اما آن ها که نقدینگی کافی نداشتهاند و با پیش فروش و وام و شیوههای مختلف، تامین مالی انجام دادهاند یا سود کمی بردهاند یا ورشکست و متضرر شدهاند.
وارن بافت میگوید، هر بازاری، همچنان که آیندهای دارد، گذشتهای هم دارد و نگاه محدود و خوشبینانه به آینده، ممکن است فرصتها را در چشم ما بزرگ و تهدیدها را کوچک کند.
چقدر راحت میتوان از این بازی بیرون آمد
یکی از سوالهای مهم در هر سرمایه گذاری، امکان خروج از آن است. مایکل پورتر، همیشه از واژه دیوارهای خروج برای این منظور استفاده میکند.
برخی از سرمایه گذاریها دیوارهای کوتاهی دارند و به سادگی میتوان از آن ها خارج شد کسی که سکه میخرد. برخی از سرمایه گذاریها دیوارهای بلندی دارند و به سادگی نمیتوان از آن ها خارج شد.
شاید داستان ۳M را که در سلسله درسهای کسب و کار گفتیم به خاطر داشته باشید که یکی از سرمایه گذاران، مجبور شد بیش از ده سال، در شرکت بماند و به رونق شرکت کمک کند تا اصل سرمایه اش قابل بازگشت باشد.
مثالهایی از این دست در اطراف خودمان هم کم نیستند. اگر وارد سرمایه گذاری در حوزههایی میشویم که دیوارهای خروج آن ها بلند است و پول ما به سرعت دوباره نقد نمیشود، باید دلایل و انگیزه های دیگری بیابیم که چنین تصمیمی را توجیه کند.
این انگیزه ها ممکن است سود بیشتر، علاقه به یک حوزهی اخلاقی و ارزشی یا هر انگیزهی دیگری است که حتی شکست خوردن یا زندگی در حصار دیوارهای آن سرمایه گذاری را برای ما قابل تحمل کند.
سرمایه گذاری هنر به کار انداختن پول به منظور ایجاد پول بیشتر است. در شرایط اقتصاد کنونی، برای افرادی که مصمم به افزایش ثروت و دارایی های خود هستند، سرمایه گذاری امری حیاتی است.
اما در دنیای سرمایه گذاری علی رغم اینکه افراد در شرایط یکسان اقتصادی و سیاسی، مشغول به این امر هستند، بازده های متفاوتی کسب می کنند.
رابرت کیوساکی، سرمایه گذار و نویسنده کتاب پرفروش پدر پول دار، پدر بی پول، معتقد است سطوح مختلفی در امر سرمایه گذاری وجود دارد که هرقدر بتوانید با کسب دانش و تجربه بیشتر به سطوح بالاتر صعود کنید، بازده بیشتری خواهیدگرفت.
او سرمایه گذاران را به 7 سطح مختلف تقسیم بندی می کند که ما در این مقاله قصد داریم این 7 سطح را بررسی کنیم.
سطوح سرمایه گذاری از دید رابرت کیوساکی
سطح ۱
آنان که هیچ سرمایه ای ندارند این افراد همه درآمدی را که به دست می آورند، هزینه می کنند، حتی برخی افراد هزینه ای بیش از درآمد خود دارند و کل دوران زندگی خود را در بدهی به سر می برند.
متاسفانه اکثر افراد جامعه از این دسته محسوب می شوند.
سطح ۲
وام گیرندگان این افراد با گرفتن وام، مشکلات مالی خود را حل کرده و با این پول سرمایه گذاری می کنند. گرچه آن ها معمولا دارایی هایی هم دارند، اما واقعیت این است که بیشتر از ارزش دارایی های خود، به بانک یا اشخاص دیگر بدهکارند.
البته منظور ما از این بدهی، بدهی خوب نیست،درواقع منظور از بدهی خوب، نوعی بدهی است که سودی که برای ما باقی می گذارد، بیشتر از بهره ای است که ما بابت آن می پردازیم.
متاسفانه اکثر افراد این سطح، به سمت بدهی روی می آورند، اما نمی دانند بدهی شان از نوع بد است، لذا بعد از مدتی که میزان بدهی از حد می گذرد، میزان وام های خود را بیشتر کرده و سعی می کنند با وام جدید بدهی های قبلی را پرداخت کنند.
ویژگی مشترک وام گیرندگان این است که بدون ترس و بی رویه پولشان را صرف هزینه های بد می کنند. این گروه از سرمایه گذاران ثروتمند به دلیل داشتن خانه های بزرگ، خودروهای لوکس و بسیار به چشم می آیند، اما در حقیقت همه آن ها بدهی است. سطح
سطح۳. پس انداز کنندگان این گروه قسمتی از پولی را که به دست می آورند، صرف هزینه های خود کرده و بقیه آن را پس انداز می کنند.
نهایت سرمایه گذاری این افراد، بازکردن یک حساب بانکی یا یک حساب بازنشستگی است. هدف آن ها از پس اندازکردن، حفظ پول برای روز مباداست، نه سرمایه گذاری و افزایش ثروت زیرا از بدهکاری در روز مبادا به شدت بیزارند.
در شرایط اقتصادی کنونی با نرخ تورم 2 رقمی، پس اندازکردن معنایی ندارد. اما این گروه همچنان مصمم هستند پولشان را پس انداز کنند. البته اندکی پس انداز برای روزهای خاص، خوب است،اما نگه داشتن پول به میزان زیاد سرعت پیشرفت فرد را به شدت کند می کند.
سطح ۴.سرمایه گذاران هوشمند سرمایه گذاران هوشمند افرادی هستند که از لزوم نیاز به سرمایه گذاری آگاهند. این دسته اغلب افرادی تحصیل کرده اند و طبقه میانی جامعه را تشکیل می دهند. آن ها از اهمیت سرمایه گذاری آگاهند، اما از دنیای برد باخت در سرمایه گذاری خبر ندارند.
در این سطح ۳ گروه سرمایه گذار داریم. الف،گروه گریزان از دردسر،این افراد برای کسب درآمد فعال کوشش زیادی می کنند و آن قسمت از پول خود را که ذخیره می کنند، در بانک ها، صندوق های سرمایه گذاری و روش های دیگر سرمایه گذاری می کنند.
این گروه فکر رسیدن به استقلال مالی در زندگی را از سرشان بیرون کرده اند و فقط در تلاش هستند تا زندگی خوبی برای امروز خود ایجاد کنند.
ب، بدبینان این افراد گمان می کنند در میان بازی هستند، در حالی که تنها در حاشیه ایستاده اند. آنان به خاطر بدبینی بسیار زیادی که نسبت به هرچیزی دارند، دیر به یک بازار وارد می شوند از این رو همواره گران می خرند و اغلب به هنگام سرازیری بازار، ارزان می فروشند، در نتیجه بدبینی آن ها دوباره شدت می گیرد و در سرمایه گذاری بعدی با شدت بیشتری احتیاط می کنند
ج. معامله گران برمبنای شان رفتار این دسته از روی بدبینی نیست، بلکه از سر بی پروایی است. بازار سهام و سرمایه گذاری را وابسته به شانس می دانند این افراد معمولا از کله گنده ها پیروی می کنند و به خرید و فروش سهام و طلا و گاو و گوسفند و می پردازند و بدون اینکه سررشته ای داشته باشند، وارد هر میدانی می شوند و در نهایت پول زیادی را از دست می دهند.
سطح ۵. سرمایه گذاران بلند مدت کسانی که در این رده جای دارند، به روشنی می دانند که به سرمایه گذاری نیاز دارند؛ بنابراین در زمینه سرمایه گذاری وقت و پولشان را هزینه کرده و از کتاب ها و مطبوعات تخصصی امور سرمایه گذاری و کارکرد بازار استفاده می کنند.
همچنین آن ها معمولا از برنامه ریزان خبره در سرمایه گذاری کمک می گیرند. بسیاری از میلیونرهای دنیا از این سطح آغاز کرده اند. سرمایه گذاران بلندمدت افرادی صبور هستند و نرخ بهره مرکب را در زندگی تجربه می کنند.
سطح ۶. سرمایه گذاران پیچیده این گروه توانایی سرمایه گذاری های پرخطر را دارند. سرمایه گذاران پیچیده، بیان مالی استواری دارند و معمولا علاقه مندند بر یک یا دو رشته از روش های سرمایه گذاری تمرکز کنند.
آنان به سرمایه گذاری های کلی و بزرگ می پردازند و یا برای طرح های پیچیده ای که رقیبان سطح 7 به راه انداختند، سرمایه تامین می کنند.
آنان در زمینه سرمایه گذاری، دانش گسترده ای دارند ولی همچنان در پی یادگیری چیزهای تازه هستند. به آن دلیل به این افراد، سرمایه گذاران پیچیده گفته می شود که آنان توان مالی شایسته و گروه های دست چین شده ای از مشاوران حرفه ای و کاردان و نیز پیشینه ای روشن در بردهای پیاپی کاری دارند.
در حقیقت هدف بنیادین آن ها به جای کسب چندین دلار بیشتر، افزایش دارایی هاست.
سطح ۷،سرمایه داران افراد انگشت شماری در دنیا به این سطح برتر در سرمایه گذاری می رسند. این افراد کسانی هستند که هم کسب و کاری دارند و هم از فرصت های سرمایه گذاری بهره می برند.
این دسته از افراد کشور را به ثروت و قدرت بزرگ مالی می رسانند، افرادی نظیر هنری فورد ،بیل گیتس، استیو جابز و سرمایه گذاران سطح ۶هستند که در کسب و کارهایی سرمایه گذاری می کنند که آن را سرمایه گذاران سطح ۷ ایجاد می کنند.
افراد این رده می دانند چگونه پول و وقت دیگران را به خدمت بگیرند و از آن ها اهرم مالی قوی بسازند. شما در کدام سطح از سرمایه گذاری قرار دارید
سطوح مختلف سرمایه گذاری و ویژگی های هردسته بیان شد. اولین کاری که شما باید انجام دهید، این است که تشخیص دهید در کدام سطح از سرمایه گذاری قرار گرفته اید
تشخیص شرایط موجود امری حیاتی است. برای صعود به مراحل بالاتر، شناخت نقاط قوت و ضعف خود و اینکه در چه رده ای قرار گرفته اید، بسیار مهم است.
اگر همان مرحله ای که در آن قرار گرفته اید، برایتان رضایت بخش نیست، باید با کسب دانش و تجربه به طور هم زمان به مراحل بالاتر صعود کنید.
اگر خواهان رسیدن به استقلال و آزادی مالی هستید، باید به سطوح بالاتر صعود کنید، پس خودتان را برای واردشدن به میدان سرمایه گذاری و شکست ها و پیروزی های آن آماده کنید.