دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه!


» تفاوت افراد ریسک پذیر و ریسک گریز چیست

تفاوت افراد ریسک پذیر و ریسک گریز چیست

تفاوت افراد ريسک پذير و ريسک گريز چیست؟

يک سرمايه گذار، هر اندازه كه ريسک بيشتری بپذيرد، انتظار دارد بازده بيشتری را به عنوان پاداش ريسکی كه متحمل شده است، دريافت كند. اما سرمايه گذاران، الگوهای ريسک پذيری متفاوتی دارند، برخی از آن ها ريسک پذيرند، برخی ريسک گريز و برخی هم بی تفاوت نسبت به ريسک. افراد ريسک پذير به دليل بالابودن ميزان بازدهی مورد انتظارشان، معمولا به سرمايه گذاری هایی مثل سپرده های بانکی، خريد اوراق مشاركت تمايل ندارند. اين دسته از افراد عموما سرمايه گذاری در بورس را ترجيح می دهند، بنابراين تجزيه و تحليل و تعيين ريسک سرمايه گذاری برای اين گروه از سرمايه گذاران بسيار اهميت دارد.در مقابل، افراد ريسک گريز بيشتر علاقه مند به سرمايه گذاری در سپرده هاي بانکی يا خريد اوراق مشارکت هستند، چون اين گونه سرمايه گذاری ها تقريبا هيچ گونه ريسکی را متوجه آن ها نمی كند و بازدهی اش، تضمين شده است.گروه سوم هم افراد بی تفاوت به ريسک هستند، افرادی که به دلايل مختلف، هيچ عكس العملی نسبت به فرصت های سرمايه گذاری و ريسک های مترتب بر آن از خود نشان نمی دهند. 

اطمينان داشته باشيد چه ريسک پذير باشيد و چه ريسک گريز، امكان سرمايه گذاری در بورس برای شما وجود خواهد داشت. كافی است سرمايه گذاری شما با ميزان ريسک پذيری شما هم خوانی داشته باشد. 

 انواع ريسک هايی که سرمايه گذار، با آن مواجه است

 بخش اول ،ريسک در یک طبقه بندی كلی، به دو دسته تقسيم می شود، 1.ريسک قابل اجتناب و 2.ريسک غيرقابل اجتناب 1.ریسک قابل اجتناب،ريسكی كه می توان با استفاده از برخی روش ها، از آن اجتناب كرد. به اين دسته از ريسک ها، ريسک های قابل اجتناب يا غيرسيستماتیک می گويند. ريسک های قابل اجتناب يا غيرسيستماتيک اغلب ناشی از خصوصيات خاص شركت هستند. برای مثال، فرض كنيد شما سهام شركتی را خريداری كرده ايد. اگر مديريت شركت ضعيف باشد، سهامداران شركت درست عمل نكنند، يا شركت در رقابت با ساير رقبا، موفقيتی بدست نياورد و يا احيانا به علت قديمی شدن محصولات توليدی آن شركت، مشتريان شركت به تدريج كم و فروش آن كاهش يابد، همه اين موارد نمونه هایی از ريسک قابل اجتناب هستند. ريسک غيرسيستماتيک، اغلب منشا درونی دارد و علت بروز آن، به داخل شركت مربوط است. با توجه به اين كه اين نوع ريسک را می توان با به كارگيری برخی روش ها، به حداقل ممكن رساند، از آن به ريسک قابل اجتناب ياد می شود. ۲.ريسک غيرقابل اجتناب،دسته دوم ريسک هایی كه سرمايه گذاران با آن مواجه اند، ريسک هایی هستند كه كنترل آن در اختيار سرمايه گذار نيست. به اين گروه از ريسک ها، ريسک غيرقابل اجتناب يا ريسک سيستماتيک می گويند. مواردی مثل تغيير نرخ تورم، سياست های كلان اقتصادی، شرايط سياسي و، مواردی هستند كه كنترل آن ها از اختيار سرمايه گذار خارج است. برای مثال، تغيير در سياست های كلان اقتصادی و افزايش يا كاهش نرخ ارز و يا نرخ تورم، می تواند به طور مستقيم در وضعيت درآمد، هزينه و ميزان سودآوری شركت ها تاثيرگذاشته و طبيعتا ارزش سهام آن ها را تحت تاثير قرار دهد. اين گونه ريسک ها را ريسک های سيستماتيک يا غيرقابل اجتناب می گويند، چون كنترل آن ها از اختيار سرمايه گذار خارج است. اما چه گونه می توان ريسک قابل اجتناب را به حداقل ممكن رساند، به اين ضرب المثل مشهور دقت كنيد همه تخم مرغ ها را در يک سبد قرار ندهيد. اگر از شما بپرسند منطق اين ضرب المثل چيست، همه شما خواهيد گفت با اين كار، ريسک ما كاهش می يابد، چون اگر يکی از سبدهای تخم مرغ به زمين افتاد و تخم مرغ های آن شكست، سبدها و تخم مرغ های ديگر هم چنان سالم است. در مباحث مرتبط با بورس هم تئوري بسيار معروفی به نام تئوری سبدوجود دارد كه برپايه همين ضرب المثل شكل گرفته است. براساس اين تئوری، سرمايه گذار می تواند با متنوع كردن سبد سرمايه گذاری خود و انتخاب دارایی های بسيار متنوع، به جای يک يا چند دارایی محدود، ريسک های قابل اجتناب را در سرمايه گذاری خود به حداقل ممكن برساند. بنابراين، هراندازه سبد سرمايه گذاری متنوع تر باشد، ريسک سرمايه گذاری كمتر خواهد شد. 

بر پايه تئوري سبد، متخصصان بازار سرمايه توصيه می كنند به جای آن كه فرد يک يا چند سهم از شركت های محدودی را خريداری كند، سهام شركت های متنوع از صنايع مختلف را خريداری كند و حتی در سبد سرمايه گذاری خود، اوراق بهادار بدون ريسک مثل اوراق مشاركت و...هم داشته باشد. 

اما مجددا اين نكته را يادآور می شويم كه با متنوع سازی سبد سرمايه گذاری، تنها می توان حذف ريسک های قابل اجتناب غيرسيستماتيک را به حداقل رساند و حذف ريسک های غيرقابل اجتناب سيستماتيک از كنترل و اختيار سرمايه گذار خارج است. البته با حذف

انواع ريسک هایی که سرمايه گذار، با آن مواجه است بخش دوم

در قسمت گذشته، دو طبقه بندي عمده ريسک را توضيح داديم و گفتيم براساس اين طبقه بندی، برخي از ريسک ها توسط سرمايه گذاران قابل اجتناب اند، اما كنترل برخي از ريسک ها، از اختيار سرمايه گذاران خارج است. به ريسک هاي گروه اول، ريسک های اجتناب پذير يا غيرسيستماتيک و به گروه دوم، ريسک های اجتناب ناپذير يا سيستماتیک می گوييم. اما در اين برنامه، ميخواهيم ريسک ها را از منظر ديگری، طبقه بندی كنيم. براساس اين طبقه بندی، 7 نوع ريسک عمده در سرمايه گذاری وجود دارد كه در ادامه، به آن ها اشاره می كنيم

1- ريسک نرخ سود، فرض كنيد شما قصد داريد بين خريد اوراق مشاركت با نرخ سود ثابت 20 درصد و خريد سهام با بازده مورد انتظار 30 درصد، يک گزينه را انتخاب كنيد. اگر تمايل به پذيرش ريسک داشته باشيد، احتمالا سهام را انتخاب می كنيد، چون انتظار داريد بازدهی بيشتری نصيب شما كند. حال فرض كنيد بانک مركزی تصميم بگيرد نرخ سود اوراق مشاركت را از 20 درصد به 30 درصد افزايش دهد. در اين صورت، چه اتفاقی رخ خواهد داد،درحالی كه شما با پذيرش ريسک و خريد سهام، انتظار داريد 30 درصد بازدهی بدست آوريد، فرد ديگری بدون آن كه ريسکی متحمل شود، می تواند اقدام به خريد اوراق مشاركت جديد نمايد و همان 30 درصد بازدهی را، البته به صورت تضمين شده بدست آورد. در اين حالت، شما در واقع با ريسک جديدي مواجه خواهيد شد كه از آن، به ريسک نرخ سود تعبير ميشود.

2- ريسک تورم، فرض كنيد نرخ تورم ساليانه، 15 درصد است و شما سهامی را خريداری كرده ايد كه انتظار داريد در پايان سال، حداقل 40 درصد بازدهی براي شما داشته باشد. با توجه به اين ميزان نرخ تورم، بازدهی 40 درصدی برای شما مطلوبيت دارد، چون حداقل 25 درصد بيشتر از نرخ تورم است. حال اگر به هر دليلی نرخ تورم ساليانه از 15 درصد به 30 درصد افزايش يابد، طبيعتا ممكن است ديگر بازدهی 40 درصدی، آن هم براي يک سرمایه گذاری داراي ريسک مثل خريد سهام براي شما مطلوب نباشد، چون حتی به فرض كسب 40 درصد بازدهی از سهام، قيمت ها آن قدر افزايش يافته است كه ديگر اين ميزان بازدهی، آن هم براي يک سرمايه گذاری دارای ريسک چندان جذاب نيست. به ريسک ناشی از افزايش نرخ تورم، ريسک تورم گفته می شود.

۳‌.ريسک مالي، اگر شركتی كه سهام آن را خريداری می كنيد، حجم زيادی وام از بانک دريافت كرده باشد، طبيعتا بايد اصل و سود وام دريافتي را در یک دوره مشخص به بانک پرداخت كند، بنابراين با تعهدات زيادی مواجه خواهد بود. هر اندازه اين تعهدات بيشتر باشد، ريسک مالی شركت بيشتر خواهد بود و بنابراين سهام داران چنين شركتی نيز در معرض ريسک بالاتری قرار دارند.

۴. ريسک نقدشوندگی ،همان طور كه قبلا گفتيم، يکی از ويژگی های مهم يک دارایی خوب، اين است كه به سرعت به پول نقد تبديل شود. فرض كنيد سال گذشته، سهام شركتی را خريداری كرده ايد و حالا به پول نياز داريد، اما به علت عمل كرد نامناسب شركت، اين سهم در بورس خريداری كه به سرعت آن را بخرد نداشته باشد در اين صورت، شما با ريسکی به نام ريسک نقدشوندگی مواجه خواهيد شد.البته در اغلب اوقات، شما می توانيد با قيمت اندکی پايين تر سهام خود را بفروشيد ولی ممكن است اين موضوع مطلوب شما نباشد.

۵.ريسک نرخ ارز،نرخ ارز يكي از مساعلی است كه به صورت مستقيم بر وضعيت و سودآوری شركت ها تاثیر می گذارد. برای مثال، فرض كنيد شركتی كه سهام آن را خريداری كرده ايد، بخش عمده ایی از مواد اوليه موردنياز خود براي توليد را از خارج كشور خريداری می كند. وقتی نرخ ارز افزايش پيدا ميكند، شركت بايد هزينه بيشتری برای واردات مواد اوليه بپردازد و طبيعتا با افزايش هزينه های شركت، ميزان سودآوری شركت و به دنبال آن، قيمت سهام آن كاهش خواهد يافت. بنابراين، نوسانات نرخ ارز به عنوان يكي از ريسک های سرمايه گذاری، مورد توجه سرمايه گذاران است.

۶.ريسک سياسی ،عدم ثبات در اوضاع سياسی که به مسائل اقتصادی كشور آسيب بزند به طور مستقيم بر عمل كرد بنگاه هایی اقتصادی فعال در آن كشور تاثير می گذارد. هر اندازه بيثباتی سياسی و اقتصادي در يک كشور افزايش يابد، عمل كرد بنگاه های اقتصادی بيشتر با مشكل مواجه خواهد شد و اين مشكل، افت قيمت سهام آن ها را درپی دارد. به اين ريسک ريسک سياسی يا اصطلاحا ريسک كشور ميگويند.

۷. ريسک تجاری، تصور كنيد سهام يک شركت خودروسازی داخلی را خريداری كرده ايد. تا پيش از اين، دولت تعرفه واردات بسيار بالایی براي خودروهایی خارجی وضع كرده بود، به نحوی كه برای مثال، خودرویی كه در خارج از كشور 10 هزار دلار ارزش دارد، در داخل با قيمتی بالغ بر 40 ميليون تومان به فروش می رسد. در چنين شرايطی، خودروهاي داخلی به علت قيمت پايين آن ها مشتريان زيادی دارد و بنابراين، ميزان فروش و سودآوری خودروسازان داخلی قابل قبول است. حال فرض كنيد دولت تعرفه واردات خودرو را تا حد زيادی كاهش دهد،چه اتفاقی رخ ميدهد،طبیعتا قيمت خودروهای خارجی به قيمت خودروهای داخلي نزدیک تر می شود، بنابراين قدرت انتخاب مشتريان افزايش می يابد و در چنين شرايطی، ممكن است گروهی از مشتريان، خودروهای خارجی را ترجيح دهند. بنابراين، ميزان فروش و سود صنعت خودروسازی كاهش خواهد يافت. به اين ريسک كه در واقع، به يک صنعت خاص ارتباط پيدا می كند، ریسک تجاری می گويند.

 

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  گردشگری ارم بلاگ   |   مشاور ایرانی در لندن   |   تهران وکیل   |   فروش تجهیزات ویپ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه! دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه! مشاهده