» عادات ما چیستند و چه گونه در به کار گرفتن قدرت درونی مان موثر خواهند بود؟

عادات ما در زندگی چیستند ؟

عادات ما چیستند و چه گونه در به کار گرفتن قدرت درونی مان موثر خواهند بود؟

گاهی چون ترمزی نامریی اند که ما را از رسیدن به آن چه واقعا می خواهیم باز می دارند بدون آن که حتى متوجه حضور آن ها شویم. علاوه بر این، نحوه فعالیت مداوم در زندگی جهت رسیدن به اهداف با کمک شرطی شدن را خواهیم آموخت.ابتدا بیایید در مورد عادات صحبت کنیم. همه ما مجموعه عادات مشخصی داریم که حالات، احساس وزندگی ما را هدایت میکنند، چه ما از این امر باخبر باشیم چه نه. تفکر نوعی عمل است و هر عمل عادتی به وجود خواهد آورد.

امروز می خواهیم به الگوهای فکری موجود در ذهن مان نگاهی بیندازیم و ببینيم آیا آن ها از روی عادت به وجود آمده اند یا خير، و اینکه آیا می توان عادات جدیدی به وجود آورد و عاداتی که ما را به سمت اهدافی سوق می دهند که واقع شایستگی رسیدن به آن ها را داریم کدام اندآیا عاداتی دارید که خودتان از آن ها باخبر باشید و بدانید هر روز از آن ها تبعیت می کنيد احساسی دارید که هر روز آن را در خود بیابید مثلا از روی عادت عصبانی شوید آیا این عادات کیفیت زندگی روزمره شما را تحت تأثیر قرار داده است آیا رفتار هر روزه شما براساس این عادات است چنین عاداتی بر سرنوشت شما چه تاثیری خواهند داشت هر روز چه کارهایی می کنید تا بتوانید احساس عصبانیت، افسردگی، درماندگی یا تنهایی کنیدزیرا چنین احساس هایی هیچ وقت به خودی خود شکل نمی گیرند. اگر همیشه احساس بدی داريد مسلما برای به وجود آمدن این احساس باید کارهایی بکنید. بروز چنین احساسهایی نیاز به تلاش و زحمت دارد. باید حتما جسم تان را در حالت خاصی قرار دهید و به دنیا به شیوه ای خاص نگاه کنید. پس اگر احساس منفی یا مثبتی که دارید مداوم و همیشگی است، دلیل آن شرایط موجود نیست بلکه عادت شماست.شما عادت کرده اید به دنیا به چشم دیگری بنگرید. همان طور که برای انجام هر کار عادتی دارید، عادت کرده اید تنها درباره برخی مسائل فكر کنید. در واقع عادت ها مانند رسومی هستند که در هر کشوری رایج اند و همه ما از آن ها پیروی می کنیم. مثلا هنگام کریسمس کنار هم جمع می شویم و درختی تزيین میکنیم. هر سال این کار را انجام می دهيم و این رسم به صورت بخشی از زندگی ما درآمده است؛ جزیی که لاینفک به نظر می رسد.اما برخی عادات مردم به شکل جبری درونی درآمده است که برای شان ایجاد محدودیت میکند. در واقع این افراد دارای احساساتی هستند که به دلیل برخی عادات خاص به وجود می آید، عاداتی چون شیوه صحبت کردن یا افکاری که موجب می شود به توانایی های خود شک کنند. پس بیایید بیشتر به بررسی عادات بپردازیم زیرا قرار است از این پس عاداتی را در پیش بگیرید که به پیشرفت زندگی شما کمک کنند.

مطلب مرتبط چگونه رشد مو را افزایش دهیم؟

شاید زمان آن فرا رسیده است که عادات جدیدی در زندگی تان ايجاد کنید. برای این کار در اولین قدم می خواهم در دفترچه موفقيت خود پنج احساسی را که تصور میکنید برای شما به شكل عادت در آمده اند یادداشت کنید. حالاتی که هر روز، هفته ای یک، دو یا سه بار در شما بروز میکنند. احساس هایی که در طول هفته بیش از یک بار شما را تحت تاثیر خود قرار می دهند و شما همواره منتظر بروز آن ها هستید. اجازه دهید چند الگو به شما معرفی کنم. مثلا احساس ناامیدی، عصبانیت یا رنجش؛ یا مواردی درونی تر و عمیق تر مثل غم و افسردگی.همین الان، دست کم پنج مورد از احساس های محدودکننده و ناخوشایندی را که همواره با شما هستند به خاطر آورید. ناامیدی، ناراحتی، افسردگی، عصبانیت، غم، لاقیدی، کدام یک بسیار خوب، حالا خوب فکر کنید. برای به وجود آمدن این احساسات چه باید بکنید چه باورهایی باید داشته باشید در ذهن تان چه افکاری باید وجود داشته باشد جسم تان تا چه حالتی باید به خود بگیرد مثلا اگر همواره ناامید هستید، دلیل آن چیست چه عاداتی هستید که با وجود آن ها احساس ناامیدی خواهید کردیکی از این عادات پیش بینی حوادث قبل از وقوع آن هاست. شما انتظار دارید کارها درست عکس آن چه می خواهید پیش رود، پس برای ناامیدی باید باورهای خاصی داشته باشید و این باورها است که دنیای شما را به سوی ناامیدی پیش می برد. شما باید باور داشته باشید که نمی توانید چیزی را تغییر دهید. من شخصا بندرت ناامید می شوم. زیرا ناامیدی يعني این که معتقد باشیم هیچ راهی وجود ندارد و من هیچ وقت چنین تصوری نداشته ام؛ فقط گاهی افسرده می شوم و به نظر من این قابل تحمل است زیرا نشان میدهد هنوز امکان دارد مشكل من حل شود و کارها سر و سامان گیرد. اما برای این که ناامید شوید باید باور کنید چیزی که می خواهید، اتفاق نیفتاده است و قرار هم نیست اتفاق بیفند؛ همه درها بسته است. برای هر حس و عادتی که دارید باید بررسی کنید تا دریابید چگونه این احساس پایه ریزی شده است زیرا بمحض اینکه نحوه شکل گیری آن را بشناسید، می توانید تغییرش دهید.

گاهی در سمینارها یا مشاوره هایم کسی به سراغم می آید و میگوید: آقای رابینز، می دانيد، من فوق العاده افسرده هستم من جواب می دهم عالی است. چه طور موفق به این کار شدی؟

او با تعجب به من خیره می شود، انگار که من دیوانه ام و می پرسد ،راجع،به چی صحبت می کنید، پاسخ میدهم،چطور این حس را ایجاد میکنید برای رسیدن به چنین حسی چه می کنیدمیگوید منظورت چیست می گویم منظورم این است که افسردگی احساس بسیار بدی است، پس حتما برای ایجاد آن مدت ها تلاش کرده اید. آن قدر زحمت کشیده اید تا توانسته اید همواره در حالتی قرار گیرید که اين حس را به وجود آورد.می دانید، دلم می خواهد من هم افسرده باشم، اما آیا می توانم براحتی آن را به وجود آورم؟ می توانید این عادت را به من نيز بیاموزید؟

بسیار خوب، فهمیدم. در مرحله اول باید به پايين خيره شوم، درست است عالی شد. در مرحله ی دوم باید نفس های کوتاه و مقطع بکشم و کمی اخم کنم. در مرحله بعدی لازم است تصاویر زشت و ناراحت کننده ای را به ذهن راه دهم. مثلا تصاویر تمام شکست هایی که در زندگی خورده ام. خداوندا، موفق شدم اکنون احساس بسیار بدی دارم.

به نظر می رسد کارم را خوب انجام دادم، اما اکنون قهقهه می زنم و آن چه را انجام داده ام معکوس میکنم. گفتیم برای بروز مداوم چنين حس هایی باید حالات مخصوص آن مرتب تکرار شوند.

نکته هیجان انگیز ماجرا این است که می توان همین فرایند را برای ایجاد عادات خوب و نیرو بخش نیز انجام داد.

برخی پیش من می آیند و می گویند: تونی، می دانی، آنچه من در زندگی می خواهم فقط آرامش فکری است. اگر می توانستم فقط روزی یکی دو بار احساس خوشحالی کنم، زندگی ام عالی می شد.

من می گویم هیچ کاری ندارد. بیایید این کار را همین الان انجام دهیم. آن چه باید بکنید فقط این است که پی ببرید در گذشته چه کاری انجام داده اید که موجب آرامش فکری شما شده است و همین کار را الان انجام دهید. عادات خود را کشف کنید.

آیا تاکنون آرامش فکری داشته اید معمولا جواب منفی است و من می پرسم آیا در تمام طول زندگی تان حتى یک لحظه هم آرامش فکری نداشته اید میگویند خوب چرا، گاهی میگویم عالی است در آن لحظه چه کرده بودید بیایید با هم به آن لحظات برگردیم. در آن لحظه در ذهن تان چه می گذشت جسم تان در چه حالتی قرار داشت ابتدا چه کاری انجام داديد بعد چه کردید حالا دوباره همین کارها را بکنید. به همان شكل نفس بکشید. تن صدای تان را به همان صورت تغییر دهید.

دیدتان را به زندگی به همان گونه در آورید و احساس کنید همه چيز عالی است. ممکن است فعلا این گونه نباشد اما مطمئن باشید در آیندهای نزدیک به همین شکل در خواهد آمد. خوب الان چه احساسی دارید آیا از آرامش فکری برخوردارید عالی است.این مراحل را يادداشت کنید، این دستورالعمل دستیابی به آرامش فکری است، آن را برای خود به صورت عادت در آورید. هر روز این تمرین را انجام دهید. دستورالعمل آرامش فکری در اختیار شماست؛ تنها کافی است مانند برنامه های کامپیوتری آن را در کامپیوتر ذهن تان نصب کنید و خود را برای انجام آن شرطی نمایید. بدین ترتیب، هر روز بدون ایجاد خودآگاه مراحل آمادگی، این احساس به طور خودگار در شما به وجود خواهد آمد.

شما به خوبی میدانید برای از بین بردن عادات کهنه و منفی چه باید کرد زیرا قبلا در این باره مفصلا صحبت کرده ایم. در اولین قدم باید بپذیریم که این عادت برای مان ناراحتی زیاد به دنبال خواهد داشت. باید ناراحتی را به وضوح در وجود و مغزمان حس کنیم تا قادر شویم این عادت را از سر خود بیندازیم. بمحض اینکه به نقطه عطف برسیم این عادت را کنار خواهیم گذاشت. بنابراین اگر شما از جمله کسانی هستید که مثلا عادت دارید هر بار همسر خود را می بینید با او به بحث و مشاجره بپردازید، برای کنار گذاشتن این عادت شیوه های بی شماری وجود دارد. مثلا در میان دعوا می توانید از جا بلند شوید و چند بار بالا و پایین بپريد. ممکن است احساس حماقت کنید اما دست کم دعوا نخواهید کرد. اگر این حرکت را هر بار که دعوا می کنید انجام دهید دیگر تمایلی به جر و بحث با همسرتان نخواهید داشت. درست مثل یک سی دی، که اگر هر بار خراشی به روی آن ایجاد کنید، دیگر کامپیوتر قادر به اجرای آن نخواهد بود. اما پس از اینکه الگوى قدیمی را از بین بردید باید الگوی جدیدی را جای گزین آن کنید. برای این کار شما را راهنمایی خواهم کرد.

قبلا پنج احساس منفی خود را یادداشت کرده اید. حالا از شما می خواهم ظرف ۵ تا ۱۰ دقیقه، عاداتی را که منجر به ایجاد این احساس می شوند یادداشت کنید.

در واقع می خواهیم دستورالعمل لازم برای ایجاد یک احساس را به دست آوريد. خوب، اولین کاری که برای ایجاد حس ناامیدی انجام می دهید، چیست آخرین باری را که احساس ناامیدی کردید به خاطر آورید. چگونه بود برای رسیدن به این هدف مسلما ابتدا اتفاق ناخوشایندی را پیش بینی کرده و آن را به قدری مهم جلوه داده اید که انگار همين الان رخ داده است. سپس در ذهن خود تصاویری از آنچه به نظر شما باید رخ دهد ساخته اید. لازم بود احساس کنید که هیچ چیز تحت کنترل شما نیست. سپس تن صدا، شکل چهره و حركات خود را تغییر داده ايد.

اکنون دستورالعمل لازم جهت ناامیدی را شناختید.می گویند انسان هم می تواند انسان خلق کند و هم قادر است انسان را نابود سازد. او سلاح هایی می سازد که می تواند نوع بشر را از بين ببرد اما از سوی دیگر، می تواند برای به وجود آمدن خوشی و صلح در جهان گام های بلندی بردارد.بشر آزاد است انتخاب کند. می تواند با تفكر سالم از حمایت الهی برخوردار شود جانشين خداگردد و یا با استفاده نادرست از آن، به سطحی پایين تر از حیوان نزول کند.

بشر قادر است خالق زیباترین روح باشد؛ هیچ چیز به اندازه تعلیمات الهی در آرامش روح موثر نیست. هر کس با کمک تعاليم دینی می تواند سازنده شخصیت خویش و حتی سرنوشت خود باشد. از شما می خواهم به تعالیم الهی با دقت بیشتری گوش بسپارید و به آن ها عمل کنید. عمل به آموخته ها بیش از آموختن ارزش دارد.سال ها بود که مرتب کتاب می خواندم. همه آن ها مرا تحت تاثير قرار می دادند اما هیج کاری جهت به کار بردن آنچه می خواندم انجام نمی دادم. پس به دنبال عقاید و نظریه های گوناگون باشید اما هر ایده ای را که می آموزید به کار ببندید. حتی اگر یک ایده مثبت بیاموزید و آن را به کار ببرید، از قدرت بیشتری برخوردار خواهید بود زیرا درخواهید یافت که افکارتان چگونه سرنوشت تان را تعيين میکنند و خود را اسیر سرنوشت نخواهید دانست.

نویسنده.آنتونی رابینز

منبع.از مجموعه موفقیت نامحدود در 20 روز