تضاد برخی اهداف و ارزش ها در چیست

تضاد برخی اهداف و ارزش ها در چیست

همان طور که ذکر شد، اگر ارزش های تان را تغییر دهید سرنوشت تان تغییر میکند زیرا آن چه هر روز درباره اش فکر میکنید و مغزتان بر آن متمرکز شده است، تغییر می یابد. پس به دنبال آن رفتار و عملکردتان در زندگی دگرگون می شود. اکنون شما دلایل جدیدی برای زندگی دارید، مبارزات جدیدی در پیش رو دارید که به زندگی شما سمت و سویی جدید می بخشد و نهایتا سرنوشت جدیدی برای تان رقم خواهد زد. اما شاید در این مسیر دچار تضاد هدف و ارزش تان شوید. ممكن است فهرست ارزش های شما موردی چون موفقیت رتبه اول را داشته باشد، اما همکاری اصل در فهرست شما جای ندارد. حالا حدس بزنید چگونه می توان بدون این که برای،همکاری ارزشی قاعل بود و بدون همکاری دیگران به موفقیت رسید،همان طور که ذكر شد درجه بندی و تشخیص ارزش ها در رسیدن به هدف اهمیت بسیاری دارد زیرا می توانید پی ببرید مغز و جسم تان در چه مسیری در حرکت است. علاوه بر این، باید بدانید این ارزش ها چگونه در شما شکل گرفته اند. آیا در نتیجه تفکر و انتخاب عاقلانه پدید آمده اند گمان نمیکنم در اغلب موارد ارزش های هر فرد به دنبال تجرجه های خوشایند یا ناخوشایند به وجود می آید. هر روز هر کدام از ما وقایع بسیاری را از سر می گذرانیم. این وقایع در مغز با احساس خوشی با ناراحتی حلقه های ارتباطی تشکیل میدهند. هر چه این احساس ها قوی تر باشند، حلقه ارتباطی تشکیل شده محكم تر خواهد بود. ارزش هایی که معتقدید همگی حاصل حلقه های ارتباطی هستند.شاید بگویید بخشی از ارزش های تان را از والدین تان کسب کرده اید، اما این ارزش ها چطور در ذهن شما تثبيت شده اند مسلما با همان مکانیسمی که قبلا توضیح داده شد. يعني لمس خوشی ناراحتی.کودکی خود را به یاد آورید،اگر کارهایی که انجام می دادید مطابق میل خانواده و بخصوص مادرتان بود، بلافاصله تشويق می شدید به شما بیشتر توجه می شد و یا جایزه میگرفتید و برعکس، اگر کارتان براساس ارزش های آن ها نبود، سرزنش و یا حتى تنبیه بدنی می شدید و به این شکل، ارزش های آن ها در ذهن شما نیز تثبیت می شد،برخی ارزش ها را جامعه به ما تحمیل می کند. از همان کودکی، اگر بخواهیم بچه های دیگر ما را در بازی خود بپذیرند باید به قوانین و روش های آن ها گردن بگذاریم زیرا اگر چنین نکنیم آزرده می شویم. آن ها ما را سرزنش میکنند و یا بدتر از آن، نادیده گرفته می شویم. پس ارزش های آن ها، و نیز ضدارزش های شان، برای ما نیز معتبر به شمار می آمد. این تاثیر هم پای شما رشد کرده است.خوب فکر کنید و کسانی را که در طول زندگی تان برای شما تعيين ارزش کرده اند به یاد آورید. مسلما معلمان شما نیز از جلمه کسانی بوده اند که ارزش های شما را تحت تاثیر خود قرار داده اند،با قدردانی از شما و یا سرزنش تان، و بدین گونه شما اکنون دارای یک ساختار ارزشی هستید که البته برای تان کافی نیست، زیرا در غیر این صورت نیازی به این کتاب نداشتید. شما برای کسب موفقیت و بالا رفتن از نردبان ترقی به ساختارهای ارزشی جدیدی محتاج اید و می خواهید ارزش های بهتری را در فهرست رده بندی ارزش های خود بگنجانید و یا ارزش هایی را در این فهرست جابجا کنید. آنچه را در صدر است پایین آورید و به ارزش های دیگر اجازه صعود دهید. زیرا افراد براساس ارزش های خود تصمیم میگیرند چه کسی باشند و چون انسان موجودی انعطاف پذیر است و باید در مسیر زندگی مرتبا تصمیم های گوناگون بگیرد، تغییر انرژی و با کم و زیاد شدن درجه اهمیت آنها لازمه ادامه ی زندگی است.تنها نکته قابل تامل این است که باید ارزش ها با اهدافی که در نظر گرفته ایم، همسو باشند. برای رسیدن به هدف زندگی تان، اهداف کوتاه مدت کوچک تری در نظر بگیرید. سپس فهرست ارزش های خود مراجعه کنید و ببینید آیا ارزش هایی را که لازمه رسیدن به این هدف هستند معتبر میدانید، بر ارزشهای موثر در مسیر رسیدن به هدف بیشتر تمرکز کنید و پس از رسیدن به هدف تان، به آن ها بسنده نکنید. رسیدن به اهداف کوتاه مدت اثری فوق العاده بر اعتماد به نفس شما خواهد گذاشت. هرگاه بر مشکلی فایق می آیید احساس بهتری دارید، پس به دنبال هدف بعدی خواهید گشت و بزودی متوجه خواهید شد آنچه اکنون دارید با چهار، پنج سال گذشته کاملا متفاوت است.در صورت داشتن ارزش های مناسب، رسیدن به هدف، قطعی است؛ اما رمز استفاده از این ارزش ها آگاهی است. به خاطر داشته باشید که مغز همواره می کوشد از ناراحتی اجتناب کند و خوشی به دست آورد. برای تغییر ارزش هایی که اکنون در سر دارید همین نکته کافی است. اگر مغزتان متوجه شود باور به ارزشی، ناراحتی را به دنبال دارد با خود خواهد گفت،هی، این اعتقاد باعث دردسر است؛ من آن را نمی خواهم. و آن را کنار خواهد گذاشت. بدین شکل قادر خواهید بود باور هایتان را تغییر دهید و ارزش های تازه ای را جایگزین کنید.آن چه می خواهم در این مبحث به شما ثابت کنم این است که برای رسیدن به اهداف تان باید ارزش های خود را بشناسید و توانایی تغیير دادن آن ها را داشته باشید، زیرا در غیر این صورت عنان سرنوشت خود را در دست نخواهید داشت. عقاید و باورهای شما در کیفيت زندگی تان تاثیر عظیمی دارند. اغلب ما در زندگی ارزش هایی داریم که ما را به سوی بن بست میکشانند و ما هیج کلیدی برای خارج شدن از این بن بست نداریم. ارزش هایی که بخوبی در ذهن مان تعریف نشده باشند و ما آگاهانه آن ها را نشناسیم کمکی در جهت رسیدن به اهداف به شمار نمی آیند. اگر احساس امنیت برای شما ارزش است، باید بدانید این احساس واقعا برای شما چه تعریفی دارد. آیا نداشتن ترس از حمله یک فرد ناشناس در دل شب برای تان احساس امنیت در بر خواهد داشت و یا این احساس برای تان به معنای دست نزدن به هرگونه ماجراجویی و خطر کردن در کارهاست علاوه بر این، باید کاری کنید که بین ارزش های شما هیچ تضادی وجود نداشته باشد. مثلا، اگر برای شما ماجراجویی و موفقيت از جمله مهم ترین ارزش هاست نمی توانید ترس از شکست را در صادر فهرست ضدارزش های خود قرار دهید زیرا لازمه ماجراجوبی و موفقیت تحمل شکست است؛ پس احساس های خود را در یک سو قرار دهيد. برای این کار می توانید همين الان هر احساسی را که بخواهید در خود به وجود آورید. چگونه مثلا اگر می خواهید احساس موفقیت کنید می توانید فورا آن را به دست آورید. امتحان کنید. حالتی را که هنگام موفقیت به خود میگیرید تصور کنید و همان گونه بنشینید. لطفا عجله کنید، قبلا هم گفتم که اگر تمرینات را انجام ندهید هیچ بهره ای از این کتاب نخواهید برد، پس همین،بنشینید، درست همان گونه که پس از کسب موفقیت عمل میکنید، همان طور که هنگام خوشحالی تنفس می کنید، نفس بکشید. چهره آرامی به خود بگیربد. اگر در چنین مواقعی می خنديد حتما بخندید. شانه های خود را کمی عقب دهید. تصور کنید هنگامی که احساس موفقیت میکنید چگونه حرف می زنید، چطور راه می رویاد،چگونه می بینید،همه این حالت ها را تقلید کنید.اگر این تمرین را هر روز انجام دهید بزودی متوجه خواهید شد که هر روز شادتر از روز پیش هستید و کاملا احساس موفقیت می کنید و عجیب این که موفقیت نیر به سوی شما خواهد آمد. باور کنید، زیرا احساس ما چیزى جز تشعشعات مغزمان نیست. تنها راه به دست آوردن احساس های مناسب این است که جسم را در موقعیت مناسبی قرار دهید و فکرتان را بر مسائلی که از آن ها تصویر دلپذیری دارید متمرکز نمایید.اغلب مردم عکس این عمل میکنند. آن ها قوانینی در ذهن خود تنظیم کرده اند که پیروزی در بازی زندگی را تقریبا غیر ممکن می سازد. ارزش های این افراد، زندگی را بسیار سخت و طاقت فرسا می سازد. آن ها خود متوجه نیستند آن چه زندگی را دشوار و عذاب آور ساخته است خودشان هستند، بنابراین همواره ناراحت و عصبانی اند. اما این قوانین از کجا آمده اند، خودتان، محيط تان، خانواده تان و یا دوستان تان آن ها را خلق می کنید. آن چه ما در تکنولوژی سرنوشت آموزش می دهیم این است که افراد ارزش ها و عقاید جدیدی را در ذهن خود طراحی کنند. عقایدی که بتواند به طور خودکار و صرف نظر از آنچه اتفاق می افتد، به آن ها احساس نشاط و موفقیت ببخشد.

نویسنده.آنتونی رابینز

منبع.از مجموعه موفقیت نامحدود در 20 روز